چنین میگویند: «نیکان ماییم و عادلان ما و انسان خیرخواه ما و بس.» آنان در میان ما همچون سرزنش جاندار، همچون هشداری به ما میگردند - گویی که سلامت و درستی و نیرومندی و غرور و حس قدرت به خودی خود گناهانی است که میباید روزی از برای آنها تاوانی داد و چه تلخ تاوانی! دلشان چه غنج میزند برای تاوان ستاندن و چه تشنهی دژخیم بودندند. و در میانشان چه فراوانند انتقامجویان در چهرهی قاضی که واژهی «عدالت» را همواره چون تُفی زهراگین در دهان دارند و با لبان فشرده آمادهی تف کردنند بر آنانی که ناخرسند نمینمایند و شادمانه به راه خود میروند. و در میانشان کم نیستند آن نوع خودبینان دل بر هم زن و نگونبختان دروغزنی که دوست دارند همچون «روانهای زیبا» نمایان شوند و شهوتپرستی باژگونهشان را در جامهی شعر و لباسهای گرم و نرم دیگر بپوشانند و نامش را پاکی دل بگذارند و به بازار آورند. و این یعنی خواست بیماران برای نشان دادن گونهای فرادستی نسبت به تندرستان، و غریزهی کژروِشان برای یافتن راه فرمانروایی خودکامانه بر آنان! هان کجاست که این خواست قدرت ناتوانترینان را نمیتوان دید؟
نقل مطالب با ذکر مأخذ آزاد است.
نظر:
کلیک کنید و حرف دلتان را بزنید