پاچهخواری متقابل اجتماعی
یعنی ببینم، اگر از کسی تعریف کنید ولی تعریفتان نکند یا بدتر، خدای نکرده خدای نکرده از شما انتقاد کند، حقیقتاً احساس خیانت و غبن به شما دست میدهد؟! مثلاً اگر بگوید شما کم کتاب میخوانید، شما اول بگویید که چون کتاب نمیخوانید خود را از بقیه جدا نمیدانید و بعد بدون اینکه ربطی داشته باشد بگویید که افتخار میکنید که جزء فروتن و کوچکی از این اجتماع هستید، بعد طرف از شما بپرسد ۵ کتاب آخری که خواندهاید چه بوده و شما نتوانید جواب بدهید، برای همیشه از او متنفر خواهید شد؟ اگر طرف هزینهاش را تقبل کند که شما طی مشاورهای پزشکی، توجیه شوید که انجام فعالیتهای فرهنگی مثبت، خطری برای سلامتتان ندارد چطور؟ اگر دکترش برادر محمد رضا گلزار یا خواهر نیوشا ضیغمی باشد چطور؟ اگر دکترش به شما پیشنهاد ازدواج بدهد چطور؟
***
نویسنده، شرمندهی چشمان و سلیقهي حسنهی جمیع خوانندگان این وبلاگ میباشد. شرمندهی جمیع افکار ایدهالیستی شخص خودش هم میباشد. با این وجود، از آنجا که این کشتی در حال غرق شدن است و ما هم به هر حال سوارش هستیم، و همچنین جهت حفظ سنت حسنهی رأی دادن از لج یکی به آن یکی، فعلاً با کلروفیل همنشینی خواهیم کرد.
سبز رنگ جوادی است؛ در همین راستا، نویسندهی این سطور، جواداً به «موسوی» رأی خواهد داد.
نظر:
در هماوردی تمامیت خواهان شرط اول پایمردی و مقدم ندانستن مصلحت بر حقیقت است، من به کسی رای میدم که برای داشتن رای دوطرف یکی به نعل ویکی به میخ نزد، بر خلاف مصلحت از دانشجوی زندانی، اهل سنت و دراویش حرف زد و اولین وزیر زن را بعد از 30 سال را معرفی کرد و با دفاع از رقیب (اعلمی) و میر حسین رسم فتوت به جای آورد و یاد حرها و پوریاها و عیاران را زنده کرد
کلیک کنید و حرف دلتان را بزنید