... هنوز را ...
هنوز هم که هنوز است، هر بار که میبینم کسی سالروز آغاز وبلاگ، ازدواج، تولد و هر چیز مشابه را در وبلاگش مینویسد و مستقیم یا غیرمستقیم نیازمند اشاره به تکرار است، و از «آن» انتظار آفرینش معنیای را میکشد، طوری که گویی در تکرارِ صِرف، حکمتی چنان ارزشمند نهفته که نیازمند اشاره است، یک «آه» میکشم، و هنوز که هنوز است، علت شادی مردم را از باز رسیدن به یک نقطهی فرضی در زمان، و اهمیت زیادی را که برای آن قایل هستند درک نمیکنم. یعنی حقیقتاً زندگی میتواند تا این حد ورشکسته شود که «تصور» باز رسیدن لحظهای، بتواند همان لذت را بازآفرینی کند؛ و یا ملال با انسان چنان کند، که جلفی لذتی چلانده و وامانده، باز طعم شیرینی داشته باشد؟
عقیده به اهمیت تکرار، و آغاز را برای هر چیزی بدیهی فرض کردن و حریصانه در انتظار پایان و نتیجه بودن، و در آن میان، از جریان داشتن زمان در عجب بودن و این تصور که فاصلهی بین آغاز و پایان، تکرار مقدسی در جهت هدفی مشخص و از پیش معین است و هرگز هیچ «آنی» ارزش آغاز و پایان یک فرآیند را ندارد، میترسانَدم. شاید از پیری میترسم، شاید هم از ورشکستگی روحی و ناتوانی در آفریدن لذات تازه؛ من از تصور و معنی بخشیدن به چیزهایی که وجود ندارند میترسم. از آن گونه انسانها هم همینطور!
پینوشت: کنجکاوان گرامی! نه تولدم است و نه سالروزی چیزی در زندگیم!
پینوشت ۲: بهانه برای شادی و شادخواری، با آنچه اینجا نوشتم فرق دارد و رسم بسیار پسندیدهای هم هست!
نظر:
ammaaaa! ta jaee ke ma shenidiim tafallodet nazdiike :D! pas hesset biraah niist;)
همیشه نشخوار لحظات خوب ، لذت بخش است....این طبع بشریست....گیریم که بعضی سالگرد و سالروز ها هم اجباری و از سر عرف است.....ولی خیلی ها دلخواه و جهت یادآوری خوشی هاست.....من اشکالی در آن نمیبینم...
oon ghabli yani bekhaab baba
:) in yeki yani movaafegham vali naa kamel, hodood e 56.5% bahat movaafegham baghiyey 33.5% hamoon bekhaab babaa e
10% esh ham mokhlesim kollan
کلیک کنید و حرف دلتان را بزنید