وقتی که شاخها شرمگین میشوند
«من، شاه شاهان، شاپور، که در ستارگان سهم دارم، برادر خورشيد و ماه، درودهاي فراوان به سزار کنستانتيوس، برادر خود ميفرستم.»
«من، پيروزمند در بر و بحر، کنستانتيوس، همواره قيصر بلندمرتبه، درودهاي فراوان به برادرم شاه شاپور ميفرستم.»
نوشتههاي بالا مقدمه پيمان صلحيست در سال ۳۵۶ میلادی بين ايران و روم. پيمان اهميت تاريخي زيادي دارد و کلمه «برادر» در پيام هر دو طرف اهميت بسزايي دارد و بايد بدانيد فرانروايان رومي تنها در مکاتبات خود با فرمانروايان ايران حاضر بودند که خود را برادر بدانند (اصولا روميان هم مانند يونانيان سلف، سايرين را بربر ميدانستند)
هدف من از نوشته اما چيز ديگري است:
در پيام قيصر، تنها به افتخاراتي که شخص فرمانرواي روم در زندگي خود به دست آورده اشاره و تفاخر شده.
پيام شاپور توسط وزيران و کاتبان نوشته شده و همين افراد انساني همانند خود را تا درجه خدايي بالا برده و ستودهاند و بايد توجه کنيد که اينها القاب رسمي شاه است، يعني شاه در هنگام تاجگذاري اين القاب را براي خود برگزيده و اين القاب مورد تأييد اشراف، سپاه و روحانيون قرار گرفته.
هر وقت ما ايرانيان توانستيم ژاژخايي شرمآورمان را متوقف کنيم و ادبياتمان را – مانند قيصر روم – سادهتر و بيپيرايهتر کرده و فروتني را در خود جاي دهيم، شايد بتوانيم به پيشرفت اميدوار باشيم. من که همچنان پس از 1650 سال همين ادبيات را بر در و دبوار شهر ميبينم و همچنان از خواندن شعارهاي شهر همانقدر عرق شرم ميريزم که اين مقدمه صلح تاريخي را ميخوانم.
نظر:
woooow!merci deghaaat! kheli khoob bood.khodaeeeaaa!hammmmmishe in soal o daram ke vaghaaan chera ma hamash tekrar mishiim??!!vaghan che moallefee ma ro inghadr ostvar dar tekrare eshtebahatemoon negah dashte???jhen!?khak?farhang,...vaghan chii??
shakhesh chi bood ???
این بندهي حقیر!
=)) ey paradox!
کلیک کنید و حرف دلتان را بزنید